بیهیچ مقدمهای برگردیم به حدود 2 میلیون سال پیش
دوران جذاب پارینه سنگی
اسمش هم مثل خودش جذاب است
همان دوران عصر حجر است
انسانهای اولیه
دوره اجداد محترم ما
البته که ما طبق گفتههای بزرگان فامیل از نسل میمون نیستیم
ولی شاید آن دانشمندان معتقد به این قضیه، اجدادشان آن میمونهای محترم باشند
کسی چه میداند!
اسمش خود گویای همه چیز است
دوران سنگ
کشف بزرگ بشری در آن دوران
به دست آوردن ابزارهای اولیه از این ماده محکم و سخت
لابد موزه رفتهاید
همان جایی که نقطه اتصال ما به گذشتهمان است
گذشتهای که به تاریخ پیوست برای آیندگانش
در بعضی موزهها میتوان بقایای جهیزیه اجدادمان را دید
ظروف سنگیِ مورد استفاده در مطبخ منزلِشان :)
ابزارِ سنگیِ کارِ پدر و پدربزرگها، برای به دست آوردن لقمه نانی برای خانواده
ابزار کشتوکار و شاید دفاع شخصی
خلاصه که نبض زندگی از همین بیجانِ سخت آغاز شد
هنوزم آب باریکهای از این نبض، زیر پوستِ شهر میزند
و زندگی در آن به جوشش و قلیان میافتد در کنار گوشت و گوجه، دنبه و نخود
در دیزی سنگیهای خوشمزه
بعضی مادرها و مادربزرگها هنوزم آبگوشتهای ظهرِ جمعهشان در قابلمههای سنگیِ یادگار از گذشته به قُل قُل میافتد
شاید خیلیها طعم غذا در ظروف سنگی از زیر دندانِشان در رفته
شاید اصلا تجربهاش نکردهاند
میدانم ظروفِ جدید، رقیب بیهمتایی برای این ابزار به ارث رسیده به آیندگانند
ظروفی که همه جا از زیبایی و وقارشان، از نچسبی غذا به آنها و دلچسبیشان به دل نوعروسان، از دکورشان در خانهِ آشپزی و از یکپارچه خانمیشان حرف است
امــا
همه به خوبی میدانیم که زیر این روکش زیبا چه پنجه درندهِ سیاهی مخفی شده است
پنجهای برای دریدن سلامتی تک تک ما
پنجهای برای از یاد بردن طعم آبگوشتهای مادربزرگ در دیزی سنگیاش
پنجهای برای بیماریهای فراوانِ صف کشیدهِ در سالن انتظار
پنجهای مخوف و ترسناک
گاهی بازگشت به گذشته و رفتنِ راهِ رفته آنها بد نیست
حال، زمان بازگشت به اصالتمان است
بازگشتی برای نجات خود
برای روکردن دستِ آن پنجه مخوف
که بماند روسیاهیاش برای همان زغالِ سیاه دشمنان