عکس نوشته فرازی از دعای بعد از نمازِ روز آخر ذی الحجه “لا تَقْطَعْ رَجَائِي مِنْكَ يَا كَرِيمُ اميدم را از خودت قطع مكن اى كريم“ بیشتر »
آرشیو برای: "شهریور 1396"
دنیا همانند همین پرده نمایشی است که در #دومین_همایش_فعالان_فضای_مجازی استفاده می شود هرچه را که به آن بدهند آن را نمایش می دهد و آخرت همانند آرشیو این نمایش هاست در آن سرا این آرشیوها تمام و کمال موجود است و آنجا زمان بازپخش و اثبات است ” خوشا… بیشتر »
تفاوت های عجیب از همان کودکی دخترها برای خواسته هایشان جیغ می زنند پسرها برای خواسته هایشان قلدر مئآب می شوند ولی هیچکدام نمی دانند رفتارشان غلط است یا درست! این خانواده است که به آنها نشان می دهد درست یا غلط بودن رفتارشان را با تایید و تشویق و لبخند یا… بیشتر »
ساعت 9:30 دقیقه به مقصد نزدیک میشوم و رسیدم به آخر اولین سفر تنهایی ام نتیجه اش چند صفحه خط خورده کمی فسفر سوزانده و فکری عمیق سفرهای تنهایی گاهی پر از شکوفایی نا گفته هاست همه به مقصد خود می رسند ولی جاده ها همچنان ادامه دارند و ماشین ها همچنان در… بیشتر »
دوربین کنترل سرعت ما آدم ها عادت کرده ایم به قانون شکنی به سرعت غیر مجاز به سبقت های نابه جا به زیرپا گذاشتن قوانین بعد هم مجبور میشویم برای خودمان دوربین بگذاریم بعد هم راه حل پیدا کنیم که دوربین ها رو دور بزنیم مثلا قبل از رسیدن به دوربین با سرعت 130… بیشتر »
“دین و ادب زاده خرد است” روی دیوار مدرسه ای در شهر ماهیدشت نوشته شده بود کاش معلمان به جای هندسه و زیست و ادبیات و هنر و … اول خرد ورزی و هنر درست اندیشیدن را چون مادرانی دلسوز و مهربان به کودکان نوآموز خویش می آموختند بیشتر »
یادمان شهدای عملیات مرصاد آنجاست مثل همیشه غرور آفرین آرامش بخش و ساده عاشق آن تانک ها و هلی کوپترهای قراضه یادگار آن دورانم همان هایی که شاید غنیمتی از دشمن باشند و شاید هم مدافعان سخت و آهنی این سرزمین عاشق آن یک جفت پوتین شهید گمنامی هستم که وقتی… بیشتر »
ساعت 8:45 صبح است یک من تنها در آخرین نفس های 22 سالگی ام برای اولین بار در عمرم مسافتی را تنها سپری میکنم مسافتی حدود 1 ساعت از شهری که قبلا شاه آباد می نامیدند و الان سالهاست که مزین به نام اسلام آباد گردیده است یک من تنها در مینی بوسی افتان و خیزان… بیشتر »
تمام دنیایم شده یک اتاق چند متری با دیوارهای سفیدِ ساده قفسه هایی پر از کتاب و وسیله گلدان گوشه اتاق عکس های چسبیده به دیوار قاب های نشسته بر لب طاقچه که در همسایگی شان یک قلک سبز روزگار میگذراند پشتی های چیده شده دور اتاق صندلی ها میزِ سیاه رایانه و… بیشتر »
همين 5 روز پيش بود فضاي مجازي پر از انسان هاي مدافع حقوق حيوانات شده بود هركس تمام هنرش را بكار مي بست يكي عكس نوشته مي ساخت يكي متن مي نوشت يكي استدلال مي آورد يكي كليپ مي ساخت يكي … هركس هرچه در توان داشت مي گذاشت براي رساندن صداي… بیشتر »
تلفن همراهت را به شارژر وصل مي كني مي روي دنبال كارهاي روز مره ات شت و شو پخت و پز رفت و روب و… برمي گردي و مي بيني 10% شارژ گوشي شده 3% به جاي شارژ كردن همان نيمچه شارژ تلفنت را نيز نوش جان كرده است امان از اين شارژرهاي چيني :( سرخ مي شوي… بیشتر »
+ دينگ دينگـــ مسافرين محترم پرواز شماره 714 به مقصد مشهد مقدس با 40 دقيه تاخير پرواز مي كند + تق تق بفرماييد دانشجوهاي عزيز كلاس امروز با 1 ساعت تاخير شروع ميشه + آقاي دكتر محمدي آقاي دكتر محمدي به اتاق عمل 5 دقيقه بعد آقاي دكتر… بیشتر »
“يكي از باباش پول به ارث ميبره يكي كچلي” امروز پدرجان بعد از دفعات زياد گوشزد به برادر جان كه پله خونه عمه كه خونه ماس رو برگردونه بهشون شايد خودشون نياز داشته باشن، و در رفتن برادر از زير كار؛ پدر به همراه پسر عمه خان و ماشينش به… بیشتر »
داشت يه بند حرفـــ ميزد… از جراحي بيني كاشت مــژه تاتو ابرو و خط چشم پروتــز لبـــ ليفت صورت و… و منم بهش خيره شده بودم تمام صورتش رو دستكاري كرده بود بيني اش عمل شده بود مژه هاش بلند شده بود و پر ابروهاش پهن لباش برجسته چشماش درشت… بیشتر »