:) راهی سفر
ساعت 8:45 صبح است
یک من تنها در آخرین نفس های 22 سالگی ام برای اولین بار در عمرم مسافتی را تنها سپری میکنم
مسافتی حدود 1 ساعت
از شهری که قبلا شاه آباد می نامیدند و الان سالهاست که مزین به نام اسلام آباد گردیده است
یک من تنها
در مینی بوسی افتان و خیزان پر التهاب و پر تلاطم به مانند کشتی ای در دریای ناآرام که موج ها بی وقفه پیکره اش را نوازش می کنند
دوست دارم که همین یک سفر تنهایی را پر ار رمز و راز و به مانند فیلم های ماجراجویانه شرلوک هلمز بنگارم
با دستخطی خرچنگ و قورباغه وار به خاطر نامساعد بودن شرایط جوی مینی بوس:)
حکایت همچنان ادامه دارد…
فرم در حال بارگذاری ...