گمشده در ازدحام شهـر
بسم الله الرحمن الرحیم
در یک آن تمام دنیا از حرکت ایستاد
و من
خیره به مسافر جوانی که خود را کمی کنار میکشید تا جایی برای نشستنم باز شود
ناگهان در سیاهچاله زمان پرت شدم
پسری که معذب بود از نشستن بر صندلی کنار یک دختر
پسری که حرمت فاصلهها را از بر بود
پسری که حریم میدانست…
همه و همه فقط در کسری از ثانیه رخ داد
درها بسته شد
ماشین به سرعت حرکت کرد
و آه منــ بود که بر روی آسفـالت جـاده جا ماند…
سلام
روزی میرسه که انقدر شیرینی و خوشی زندگیت زیاد میشه که اصلا وقت فکر کردن ب تلخی ها برات نمیمونه…
ببین کی گفتم :-)
پاسخ از: آرامـــ [عضو]
نظر از: پیشوای مسیح [عضو]
خاطرات نوجوانیم زنده شد. گاهی فقط برای اینکه مسافر کناریم دختری بود حاضر میشدم پیاده شوم و پیاده بروم. اما من پیاده نبودم سوار بال ملایک بودم آن روزهای خوب خدا…
پاسخ از: آرامـــ [عضو]
نظر از: MIMSHIN [عضو]
پاسخ از: آرامـــ [عضو]
نظر از: Mim.Es [عضو]
پاسخ از: آرامـــ [عضو]
نظر از: حدیثـ [عضو]
پاسخ از: آرامـــ [عضو]
نظر از: . . . ماریا . . . [عضو]
ای بابا :(
پاسخ از: آرامـــ [عضو]
فرم در حال بارگذاری ...
در جوانی پاک بودن سنت پیغمبریست