میوهایِ زمانه
میو میو
میـو
میو
میو میووو
موووووووو
میییییـــو
چنان با دقت به حرفهایشان گوش میکردم که انگار پخشِ مستقیم مذاکرات برجام بود.
یک اتاق فکر بود و یک نورگیرِ بالایِ پشتبام و یک میزِگردِ گربهای!
نمیدانم چه کاسهای زیر نیمکاسه است که هروقت پا در اتاقِ فکر میگذارم، این جاسوسانِ بالفطره میزِگردشان به راه میشود.
چند صباحی بیش نیست که بالایِ پشتبامِ خانه در جوار نورگیرمان، مسکن گزیدهاند.
ما هم دلمان به حالشان سوخت، بی پولِ پیش و اجاره، منزل در اختیارشان قرار دادیم
ولی این آب زیر کاهانِ زرنگ، پشتبام را تبدیل کردهاند به خانه تیمی!
میووو میووووو
این تپلِ پُر مدعایشان است
همان که دستِ همگیشان زیر ساطور اوست.
سخنرانی است برای خودش
کسی جلودارش نیست
میکروفون که به دست میگیرد همینطور میرود تا ناکجاآباد…
به گمانم نقشه جدیدی در راه بود.
همه بیسروصدا و ذرهای میو، گوش چسبانده بودند به دهانِ میوخان
وا اسفـــا
نقشهِ حمله بود
حملهای شوم به دل خانهِ همسایه بخت برگشته
به قصد شکارِ جوجه مرغهای کوچکِ خانه
میووو
میییو
مییـووو
میییییووووو
صدای شادیشان بلند شد
سر از پا نمیشناختند
آن لاغرِ همیشه گرسنه، جوجهِ طلاییِ بخت برگشته را برای خود نشان کرده بود.
آن یکی که کمی رنگ پریده بود، قانع بود به جوجه کوچکِ کم جانِ همسایه.
آن تپلِ شلوغ هم دندان تیز کرده بود برای کاکلی سیاه.
میییییـــوووووو
از شدت غرشش من هم مثل بچه آدمیزاد یک گوشه نشستم چه رسد به اعضایِ میوخانه!
میو خان بادی به غَب غَب انداخت و نقشهِ زیرکانهاش را ریخت روی داریه.
مو لا درز نقشهاش نمیرفت.
جیک جیک
جییـک جیک
ای وای
یک جوجهِ ماشینی که جیک جیک میکرد!
جوجهِ ماشینی را روشن میکنند دمِ درِ خانه آن بخت برگشتگان
و کمی هم عطرِ ارزن و دانه گندم چاشنیاش
کلکشان که گرفت و اولین جوجهِ گول خورده، در چهارچوب در ظاهر شد، عین گاوِ وحشی به سمت خانه هجوم میبرند و …
چه مهمانی پُر و پیمانی!
دلم به حالِ جوجههای سادهلوح میسوزد که خوش خیال به لبخندِ گربهِ لمیده روی دیوار مینگرند، بیآنکه بدانند این لبخند، ظاهرسازیِ زمانِ آنالیزِ مکانِ حمله است!
میویِ پایانی میوخان، خبر از ختمِ جلسه محرمانهشان میدهد و همگی شاد و خندان پراکنده میشوند.
و من میمانم و فکری آشفته از خباثتِ میوهای زمانه :(
نظر از: سایه [عضو]
احسنت داری بانوجان
پاسخ از: آرامـــ [عضو]
نظر از: عقیق [عضو]
سلام آبجی.طاعات قبول
دمت گرم تیکه آخرو خوب وصل کردی به بعضیا(((;
جالب ساخته بودی ذهنیاتتو
زنده باد
مطمئن باش چیزای خوبی ” اون تو ” در جریانه (:
پاسخ از: آرامـــ [عضو]
نظر از: حضرت مادر (س) [عضو]
سلام احسنت به این قلم شما
پاسخ از: آرامـــ [عضو]
نظر از: حمید [بازدید کننده]
یک من عزیز. در کوچه های وبلاگت چرخی زدم، بوی خانه های باصفای قدیمی میداد. و انگار کودکی در کوچه هایش پرسه می زند و فریاد کودکی سر بر می آورد، و به هر رهگذری که می رسد لبخند می زند وگل زندگی هدیه می کند.
همواره کودکی باصفا باقی بمانی…
پاسخ از: آرامـــ [عضو]
نظر از: حدیثـ [عضو]
پاسخ از: آرامـــ [عضو]
پاسخ از: حدیثـ [عضو]
نظر از: مستاجر خدا:) [عضو]
احسنت
ممنون میشم به وبلاگ بنده هم سری بزنید
http://blogroga.kowsarblog.ir/
التماس دعا
یا علی(علیه السلام)
پاسخ از: آرامـــ [عضو]
فرم در حال بارگذاری ...